اشعار 18+
دنیای شعر و هنر پارسی
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

شب شبی ، نیمه شبی ، در شهر شام آشوب شد، شیشه گر

 شاشید و از شاشش شش هزار و ششصد و شصت

 و شش شیشه ی مشروب شد

600px-US_18_svg.png

گفتم که لبت گفت مکیدن دارد

گفتم سخنت گفت شنیدن دارد

گفتم که چو جامه از تنت بر گیرم

گفتا حکایتی است که دیدن دارد



این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, توسط محمد |